از رونق سهام خودرویی تا اَبَرکانال ۱.۶ میلیون واحدی بورس تهران
پیشرانه- گروه خودرویی، یکی از گروه های مهم بورس تهران بوده و در مقاطع زمانی مختلفی، همین گروه خودرویی ایران، لیدر بازار سهام بوده است. در ماه های اخیر، سهام شرکت های خودرویی برخلاف برخی صنایع بورسی دیگر، رشد قیمتی قابل توجهی داشته اند و خرید و فروش چشمگیر سهام این شرکت ها، تا حدی در رونق گرفتن بورس تهران، نقش داشته است.
پیشرانه- گروه خودرویی، یکی از گروه های مهم بورس تهران بوده و در مقاطع زمانی مختلفی، همین گروه خودرویی ایران، لیدر بازار سهام بوده است. در ماه های اخیر، سهام شرکت های خودرویی برخلاف برخی صنایع بورسی دیگر، رشد قیمتی قابل توجهی داشته اند و خرید و فروش چشمگیر سهام این شرکت ها، تا حدی در رونق گرفتن بورس تهران، نقش داشته است.
به گزارش وب سایت خبری«پیشرانه» بررسی دلایل رشد سهام خودرویی و تلاش شاخص کل بورس تهران برای در هم شکستن مقاومت کانال مهم یک میلیون و ۶۰۰ هزار واحدی، محورهای گفت و گوی اختصاصی «پیشرانه» با دکتر همایون دارابی است. دارابی، مدرک دکترای مدیریت مالی داشته و کارشناس بازار سرمایه و مدیر عامل شرکت سبدگردان داریوش است.
***
*شاخص کل بورس تهران، در آخرین روز کاری سال گذشته، یعنی در ۲۸ اسفند ۱۴۰۰ به یک میلیون و ۳۶۷ هزار واحد رسید و در سال ۱۴۰۱، دو بار وارد اَبَرکانال یک میلیون و ۶۰۰ هزار واحد شد ولی هر بار به سطوح پایین تر برگشته است. آخرین بار، در همین روزهای اخیر در دی ماه بود که شاخص بورس، کانال مهم یک میلیون و ۶۰۰ هزار واحدی را از دست داد.
در روز چهارشنبه ۱۴ دی ماه جاری، شاخص کل تا محدوده یک میلیون و ۵۷۹ هزار واحد کاهش پیدا کرد. جنابعالی، ورود شاخص کل بورس به ابرکانال یک میلیون و ۶۰۰ هزار واحدی و برگشت به کانال پایین تر را چکونه تحلیل می کنید؟
-آن چیزی که مساله اساسی بوده، این است که بازار ما از نظر بنیادی، دچار مشکلاتی هست که مانع رشد پیوسته بازار می شود، یعنی زمانی که می خواهد رشد کُنَد، بیش تر به دلیل فاصله ای که میان بازار سهام و بازارهای موازی رخ داده، این رشد را انجام می دهد. کما این که وقتی بازارهای دیگر مثل ارز، طلا، خودرو و مسکن در حال رشد هستند و موج افزایشی در آن بازارها برقرار است، بازار سرمایه هم یک رشد را تجربه می کند.
با این حال، این نوع رشد بورس، توسط مسائل بنیادی مورد حمایت قرار نمی گیرد و به همین خاطر، شاخص بورس به سطوح پایین تر برمی گردد. در سال ۱۴۰۰ و بعد از انتخابات ریاست جمهوری، یک رشد در بورس تجربه شد و شاخص کل، به نزدیک همین کانال یک میلیون و ۶۰۰ هزار واحد رسید.
در ابتدای امسال هم، این رشد انجام شد و بر این اساس، از اواسط سال ۱۴۰۰ تا کنون، این برای سومین بار است که شاخص بورس، وارد این کانال می شود. برای این که شاخص بورس بتواند یک مسیر مثبت را تجربه کند و این رشد پایدار باشد، باید در مسائل بنیادی بازار، شاهد تغییر و تحول جدی باشیم.
در این زمینه ۴ مساله مهم وجود دارد، یا ۴ سرعت گیر و دست انداز مهم شامل «قیمت گذاری دستوری»، «نرخ ارز نیمایی»، «نرخ بهره» و «لایحه بودجه سال ۱۴۰۲»، پیش روی بازار وجود دارد. در حوزه قیمت گذاری دستوری، بعضی گروه های بورسی از جمله گروه خودرویی، گروه شوینده ها، گروه لاستیک، گروه صنایع غذایی و تا حدودی گروه دارویی، به شدت با این مساله دست به گریبان هستند.
در مورد نرخ ارز نیمایی (نظام یکپارچه معاملات ارزی)، باید بگویم که این موضوع، یک فاجعه تمام عیار شده. چرا که شرکت های بورسی با هزار مشقت از راه صادرات، ارز به دست می آورند ولی مقرر شده این ارز را با قیمت ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومان بفروشند. این موضوع، در حال حاضر یک عامل ضد انگیزه ای عمده در سرمایه گذاری است. بر کسانی که می خواهند در شرکت های بورسی یا در بخش های تولیدی، سرمایه گذاری کنند این تثبیت نرخ ارز نیمایی، تاثیر منفی دارد.
از طرفی، آشفتگی نرخ بهره را در کشور داریم و به دلیل بی توجهی به نرخ بهره مصوب، بانک ها هر نرخی را پیشنهاد می کنند. در عمل، ما می بینیم که نرخ سود بانکی ۱۸ درصدی وجود خارجی ندارد.
همچنین لایحه بودجه سال ۱۴۰۲، با تاخیرهایی به مجلس تقدیم شد ولی این لایحه، همچنان محل نگرانی بوده و این سوال وجود دارد که آیا مثل سال گذشته، عناصری در بودجه وارد می شود که به بازار فشار بیاورد یا خیر.
همه این موارد، مسائلی هست که ما باید در مورد آنها فکر کنیم. پس این ۴ موضوع، مانع این می شوند که بازار، یک رشد پیوسته انجام بدهد. این وضعیت، ماهیت رشد بازار را به یک ماهیت نوسانی تبدیل کرده و ما در حال حاضر، چنین چیزی را تجربه می کنیم.
*در همین وضعیت، بعضی سهام بورسی جهش قابل توجهی در قیمت داشته اند از جمله سهام شرکت های خودرویی. برای مثال در ماه های اخیر، قیمت هر سهم ایران خودرو به حدود ۱۸۰ تومان کاهش پیدا کرد و سهام سایپا هم تا حدود ۱۵۰ تومان پایین رفت.
با این حال، این شرکت های خودرویی در روزهای گذشته، رشد قیمتی قابل توجهی داشتند. در خوصوص این نوع رشدها در گروه صنایع خودرویی و بعضی گروه های بورسی دیگر چه دیدگاهی دارید؟
-این رشدها، ناشی از کم کردن یکی از همان دست اندازهای پیش روی بورس است. وقتی که ما از قیمت گذاری دستوری به عنوان یک دست انداز بزرگ بازار یاد می کنیم، از آن طرف هر چیزی که این دست انداز را کمتر کند، به رشد بورس منجر می شود. اگر ما کُل قیمت گذاری دستوری را از بازار برداریم، بازار رشد بزرگی خواهد داشت و یکی از دست اندازهای پیش روی بازار، برطرف خواهد شد.
گروه خودرویی، در حال حاضر یک بخش از قیمت گذاری دستوری را کنار گذاشته است. برای مثال، قیمت محصولات دیزل سازان ایران یا سازندگان خودروهای سنگین، تقریباً در حاشیه بازار قرار گرفته است. به همین خاطر، می بینیم که شرکت های «سایپا دیزل»، «ایران خودرو دیزل» و «بهمن دیزل»، رشد خوبی را تجربه می کنند.
در عین حال، ورود بخش کوچکی از محصولات خودرو سازان سواری ایران به بورس کالا، مورد توجه قرار گرفته است. شرکت های خودروساز ایران، گزارش های مالی خوبی از نظر میزان فروش در آذر ۱۴۰۱ ارائه کردند. این وضع نشان می دهد که اگر قیمت گذاری دستوری برطرف شود، شرکت های ایران پتانسیل جهش دارند.
در حال حاضر و با قیمت گذاری دستوری، شرکت ها بخشی از سود و درآمد خودشان را راهی جیب دلال ها می کنند. از طرفی، سرمایه گذاران، کارگران و زنجیره تولید این صنعت، عملاً بدون منابع مالی می مانند.
البته فقط یک تعداد از خودروهای تولید داخلی، در بورس کالا عرضه شده ولی همین تعداد عرضه خودرو، باعث شده که در صنعت خودرو، یک رونق نسبی را از این محل شاهد باشیم. بر همین اساس، شرکت های خودروساز توانسته اند بخشی از بدهی های خودشان به قطعه سازان را پرداخت کنند و بخشی از زیان های خودشان را پوشش بدهند. به همین دلیل، کم کم وضعیت بهتری را شاهد هستیم. اگر آن ۴ دست انداز، از روی بازار سرمایه برداشته شود، قطعاٌ بازار یک جهش قابل ملاحظه خواهد داشت.
برای مثال، الان فقط ۵ تا ۱۰ درصد خودروهای سواری و سنگین تولید داخلی، در بورس کالا عرضه می شود ولی اگر همه خودروهای تولید داخلی در بورس کالا عرضه شوند، جهش بیش تری در قیمت سهام شرکت های خودرویی خواهیم داشت.
*در روز چهارشنبه ۱۴ دی ماه سال ۱۴۰۱، قیمت هر سهم ایران خودرو به ۳۳۳ تومان و قیمت هر سهم سایپا به ۲۶۳ تومان افزایش پیدا کرد. این قیمت های فعلی ایران خودرو و سایپا، حدوداً دو برابر قیمت همین سهام در ماه های قبل است.
به نظر شما، چقدر از افزایش قیمت سهام ایران خودرو و سایپا، مربوط به عرضه خودرو در بورس کالا بوده و چقدر تاثیر پذیری از این طریق می تواند اتفاق افتاده باشد؟
-عرضه خودرو در بورس کالا، تاثیر زیادی در این زمینه داشته است. در حال حاضر، شرکت های بزرگ خودروساز در خارج از بورس کالا، محصولات خودشان را در قالب قرعه کشی می فروشند ولی این شرکت ها تقریباً با زیان دادن، این کار را انجام می دهند. بخش عمده ای از خودروها که در خارج از بورس کالا فروخته می شود، عملاً برای شرکت خودروساز، زیان آور است.
به طور کلی، وقتی که شرکت خودروساز، پولی ندارد که بابت بدهی به قطعه ساز بدهد، پس تولید این خودروساز کاهش پیدا می کند. از آن طرف، شرکت خودروساز پولی ندارد که بدهی ب خودش به نظام بانکی را پرداخت کند و زیان انباشته خودرو سازان نیز افزایش پیدا می کند. در سال گذشته، حتی حقوق صاحبان سهام یکی از خودرو سازان کشور، منفی شده بود و هر لحظه زنگ خطر توقف صنعت خودروی ما به صدا درآمده بود.
وقتی که قیمت ها در بورس کالا، رقم می خورد، این قیمت پایین تر از قیمت بازار آزاد است. این وضع، نشان می دهد که دلال ها در زمان فروش از طریق قرعه کشی، سود قابل توجهی از طریق خرید خودرو می برند.
وقتی خودرو در بورس کالا عرضه شده و مصرف کننده واقعی، آن ر ا می خرد، قیمت های فروش، حتی پایین تر از قیمت بازار آزاد رقم می خورد. این وضع، بهتر از این است که خودروها در اختیار دلال ها و بازار آزاد خودرو قرار بگیرد. اگر شرکت خودروساز، بتواند از زیاندِهی خارج شود، ارزش سهام آن نیز تغییر کرده و اوضاع این نوع شرکت های بورس تغییر می کند.
*تعداد زیادی از معامله گران بورس، در روزهای گذشته، بیش از یک میلیارد سهام شرکت های خودروساز را خریداری کردند. با وجود مشکلاتی از قبیل شیوه قیمت گذاری درب کارخانه که به آنها اشاره کردید، چگونه معامله گران تمایل به خرید سهام شرکت های خودرو سازی دارند و سهام این شرکت ها را می خرند؟
-معامله گران در بورس، آینده را خرید و فروش می کنند و کار زیادی با گذشته یا حتی امروز یک شرکت ندارند. معامله گران، روی یک روند در آینده شرط می بندند که مثلاً آیا وضعیت گروه خودرویی بهتر می شود یا نه. هر چند که بهتر شدن وضعیت گروه خودرویی، به نفع همه است.
در حال حاضر، شرکت های خودروساز، به دلیل این که بدهکار هستند، نمی توانند تسهیلات بانکی را بازپرداخت کنند. در نتیجه، بدهی خودرو سازان انباشت می شود و بانک ها نیز با مشکل مواجه می شوند. همچنین این شرکت ها، زیاندِه هستند پس نمی توانند مالیات بدهند. وقتی شرکت های خودروساز، سودی هم ندارند چیزی نصیب کارگران این شرکت ها و سهامداران آنها از جمله دارندگان سهام عدالت نخواهد شد.
همه سهامداران و معامله گران، روی آینده و این که عقلانیت در این گروه بورسی حاکم باشد، شرط می بندند. بحث این است که چه زمانی بساط رانت و هدر دادن منابع که شاید شائبه فساد انگیزی هم داشته باشد، جمع می شود و چه زمانی قیمت گذاری دستوری، در اقتصاد ایران به عنوان یکی از متهمان اصلی عقب ماندگی اقتصادی و عدم توسعه اقتصادی کشور، کنار گذاشته می شود.
کشورهای تمرکز گرا و چپی که قیمت گذاری دستوری داشته اند، تقریباً در دنیا وجود خارجی ندارند و فقط ما و چند کشور کشور دیگر، جزو معدود کشورهایی هستیم که هنوز چنین سیستمی داریم. ما امیدواریم در کشور ما نیز قیمت گذاری دستوری کنار گذاشته شود و عقلانیت برگردد.
*در همه سال های گذشته، اعضای شورای رقابت، بحث انحصاری بودن تولید خودروهای پُرتیراژ را مطرح می کردند و بر این مبنا می گفتند شورای رقابت باید فرمول تعیین قیمت را تهیه کند. از نظر شما شکل مطلوب این است که قیمت همه خودروها توسط شرکت های خودروسازی تعیین شود؟
-قیمت خودرو، توسط شرکت خودروساز کشف نمی شود، بلکه قیمت توسط بورس کالا که یک بازار شفاف است، کشف می شود. ما هیچوقت استدلال شورای رقابت را در مورد صنعت خودرو، نپذیرفتیم و قبول هم نداشتیم. وقتی که ما در اقتصاد، قیمت گذاری دستوری داریم کسی هم در آن رشته صنعتی، تمایل به سرمایه گذاری نخواهد داشت.
در صورت های مالی خودرو سازان می بینیم که این شرکت ها زیان می کنند. سوال این است که آیا کسی حاضر است در جایی سرمایه گذاری کند که زیان کند، یا حقوق صاحبان سهام آن منفی شود، یا ۵۰ هزار میلیارد تومان بدهی بالا بیاورد. وقتی که ما یک صنعت را زیاندِه می کنیم، همه از آن صنعت فرار می کنند. بورس کالا، مهم ترین و بهترین ابزاری است که وجود دارد و همه طرف های مربوطه، از آن رضایت دارند.
اگر همه خودروهای تولیدی در بورس کالا عرضه شوند و چند سال، شاهد عرضه خودروها در بورس کالا باشیم، قطعاً شرکت های خودرو سازی از خاک سیاه بلند می شوند. در این صورت، حتی می توانیم به یک قدرت صادراتی در صنعت خودرو تبدیل شویم. ما باید این تفکرات چپی مربوط به دهه های ۵۰ و ۶۰ قرن گذشته میلادی را کنار بگذاریم کما این که اکثر کشورهای دنیا این نوع تفکرات را کنار گذاشتند.
*در همین روزهای اخیر که قیمت سهام ایران خودرو و سایپا افزایش پیدا کرد، قیمت سهام برخی شرکت های گروه خودرویی از جمله شرکت کمک فنر ایندامین و شرکت ریخته گری ایران، کاهش پیدا کرد. چگونه هست که این شرکت ها متفاوت از بزرگان گروه خودرویی بورس عمل می کنند؟
-شرکت های قطعه ساز، پُر تعداد بوده و همه آنها در یک شرایط برابر نیستند که بگوییم همه آنها با یک جریان، باید جلو بروند. از طرفی، وقتی شرکت خودروساز، زیان می کند نمی تواند تعهدات خودش را نسبت به شرکت های قطعه ساز انجام بدهد.
از طرفی، وقتی خودروساز، منابع مالی در اختیار داشته باشد و از زیان خارج شود، می تواند سفارشات خودش را افزایش بدهد. الان خودروساز به خاطر زیان دادن، انگیزه ای ندارد که افزایش تولید بدهد. وقتی خودروساز، زیان نکند، می تواند کمک کند به این که قطعه ساز، محصول بهتری تولید کند.
وقتی منابع کافی در اختیار خودروساز قرار می گیرد، این منابع بعد از رفع مشکلات شرکت خودروساز، وارد جریان زنجیره تامین و قطعه سازان می شود. در گام بعدی، وارد مواد پایه از قبیل فلزات، آلیاژها، خدمات پایه و طراحی ها می شود و در آنجا سرمایه گذاری می شود. ما در این نوع بخش ها ضعف جدی داریم و نمی توانیم روی پای خودمان بایستیم.
اگر در ایران، صنعت خودرو به راه بیفتد، هم بزرگ ترین مزیت اقتصادی را بعد از شرکت نفت دارد و هم این که بیش ترین اشتغال و فعالان را به خودش جذب می کند. صنعت خودرو، یک زنجیره عظیم بوده که به حرکت در آمدن آن، می تواند کل اقتصاد کشور را به حرکت در بیاورد.
اگر شرکت های خودرو سازی، اقتصاد خودشان را حفظ کنند، ایران کشوری هست که هم منابع کافی دارد و هم این که نیروی کار ایران، از بزرگ ترین خودرو سازان دنیا ارزان تر است. حتی الان نیروی کار ایران از چین و هند ارزان تر است.
همچنین در ایران، انرژی و معادن به میزان فراوان وجود دارد. در حالی که کره جنوبی یا ژاپن، از نظر داشتن منابع طبیعی، ضعیف هستند. در کشور ما منابع زیادی وجود دارد و فقط لازم است با یک مقدار مدیریت، جایگزین اقتصادهایی شویم که عملاً در حال حاضر از نقطه ضعف های ما استفاده می کنند.
نظر شما چیست؟