صنعت خودرو و کرونا

چرا صنعت خودرو کرونا را جدی نمی‌گیرد؟

شنبه - 16 فروردین 1399

پیشرانه- تمام شدن تعطیلات نوروز و از سوی دیگر احتمال آغاز به کار تعدادی از شرکت‌ها و به‌خصوص شرکت‌های خودروسازی موجب شده است تا نگرانی از آغاز موج دوباره بیماری کرونا در بسیاری از مردم ایجاد شود.

یشرانه- تمام شدن تعطیلات نوروز و از سوی دیگر احتمال آغاز به کار تعدادی از شرکت‌ها و به‌خصوص شرکت‌های خودروسازی موجب شده است تا نگرانی از آغاز موج دوباره بیماری کرونا در بسیاری از مردم ایجاد و موحب شود صنعت خودرو و کرونا وارد یک دورباطل ناخواسته شوند.

به گزارش وب‌سایت خبری «پیشرانه» طی روزهای اخیر مدیران عامل شرکت‌های خودروسازی داخلی اعلام کرده‌اند که کار خود را با یک‌سوم نیروهای خود آغاز می‌کنند، این در حالی است که بیش از یک ماه از حضور مهمانی ناخوانده در کشورمان می‌گذرد؛ ویروسی که تمام جهان را درگیر خودکرده، به‌صورت تصاعدی در حال فراگیری است و روزانه جان هزاران نفر را می‌گیرد. بزرگ‌ترین و قدرتمندترین دولت‌ها در مقابل این ویروس هنوز بی‌دفاع‌اند و به‌جز چند راه‌حل بهداشتی و البته قرنطینه چاره‌ای نمی‌بینند، حال سؤال اینجا است چرا صنعت خودرو کرونا را جدی نمی‌گیرد؟

چه اتفاقی می‌افتد در شرایطی که حتی خواندن آمار تعداد مبتلایان و فوتی‌ها، می‌تواند لرزه بر تن آدمی بیندازد، در عده‌ای هیچ اثری از استرس و نگرانی دیده نمی‌شود و حالا با کمک فشار دولت به خانه‌های خود خزیده‌اند؟ چه می‌شود درحالی‌که عده‌‌ای در بیمارستان‌ها با مرگ می‌جنگیدند، عده‌ای دیگر فارغ از ترس، به زندگی عادی خود ادامه می‌دادند و رفت‌وآمدها و کارهای غیرضروری ادامه دارد.

عده‌ای حتی اجازه دیدن خاک‌سپاری عزیزانشان را ندارند، نمی‌توانند بر سر مزارشان بروند و مراسم سوگواری برگزار کنند، اما عده‌ای در خیابان‌های شلوغ به خرید عید و روزانه پرداختند یا به بهانه‌های غیرضروری راهی سفر شدند و حتی ذره‌ای به انتقال بیماری تا فرسخ‌ها دورتر فکر نکردند و حالا در حال آماده‌سازی شروع دوباره کسب‌وکار خود هستند.

البته این پدیده بی‌تفاوتی را که فقط مختص مردم ایران و صنعت خودرو ایران نیست و با شیوع بیماری در دیگر کشورها نیز شاهد رفتارهای مشابه بودیم، می‌توان از جنبه‌های مختلف روان‌شناختی، اجتماعی و فرهنگی تبیین کرد. اولین تبیین را ازلحاظ روان‌شناختی بررسی می‌کنم.

بسیاری از امور زندگی ما با هیجانات‌مان مرتبط هستند که به دودسته منفی و مثبت تقسیم می‌شوند؛ هیجان‌های منفی به هیجاناتی مانند استرس و اضطراب، غم، خشم، خجالت، ترس و … گفته می‌شود و شادی، لذت، رضایت و … در دسته هیجانات مثبت قرار می‌گیرند.

اما آنچه اهمیت دارد، این است که تقسیم‌بندی هیجان‌ها به دودسته مثبت و منفی لزوماً به این معنا نیست که هیجان‌های منفی همیشه آسیب‌زا و هیجان‌های مثبت همیشه سالم هستند. به‌عنوان‌مثال، شرایط کنونی ناشی از بیماری را در نظر بگیرید؛ اگر شما کاملاً بی‌تفاوت باشید و ذره‌ای اضطراب و استرس ناشی از ابتلا به بیماری یا انتقال آن به اطرافیان را تجربه نکنید، طبیعی است که به زندگی روزمره خود ادامه دهید، گویی که هیچ اتفاقی نیفتاده باشد.

اما قطب مخالف را در نظر بگیرید؛ اگر شما اضطراب زیادی را تجربه کنید و دائم نگران ابتلا به این بیماری باشید، ممکن است به سیستم ایمنی بدن شما آسیب جدی وارد کرده و شما را در مقابل ابتلا به بیماری آسیب‌پذیرتر کند.

اما در سطح متوسط اضطراب چه اتفاقی می‌افتد؟ بزرگ‌سال سالم درون شما می‌تواند در شرایط ایمن فعالیت کند؛ رفت‌وآمد غیرضروری را کنار بگذارد و کارهای ضروری را با رعایت نکات ایمنی انجام دهد؛ بنابراین، هیجان‌های منفی همیشه آسیب‌زا نیستند و در سطح متوسط برای کارایی و امنیت ما لازم‌اند؛ اما موضوع این است که در اغلب ما، ظرفیت پذیرش و تحمل این هیجانات منفی حتی در سطح کارای آن، ایجاد نشده است و ما دائماً با آن‌ها در حال بازی موش و گربه هستیم تا از رویارویی اجتناب کنیم.

از سوی دیگر هیجان‌های مثبت را در نظر بگیرید؛ شادی، لذت، رضایت، آرامش و … برای بهزیستی زندگی ضروری هستند. اگر قطب پایین را در نظر بگیرید که انسان هیچ شادی و لذت در زندگی نداشته باشد، دچار ملال و افسردگی خواهد شد؛ و در قطب بالا که انسان خود را غرق هیجان مثبت کند، از هیچ لذتی حتی در این برهه حساس نمی‌گذرد که ممکن است او را در معرض خطر قرار دهد؛ اما نمی‌توان انکار کرد که سطح متوسطی از شادی و لذت هم لازم است تا بتوانیم به ادامه زندگی امیدوار باشیم و این شرایط را تاب آوریم.

علاوه بر این، در این دوره بحرانی، به بسیاری از افراد ثابت شد که تاب و تحمل ماندن در قرنطینه و کسالت آن را ندارند. قرنطینه یعنی فاصله گرفتن از دیگران و تنهایی و از سوی دیگر، نزدیک شدن به خود. قبل از این شرایط بحرانی، با انواع کارها خودمان را سرگرم می‌کردیم و با ارتباطات مختلف نمی‌گذاشتیم لحظه‌ای به خودمان فکر کنیم؛ به‌عبارتی‌دیگر، فرصت تنها ماندن را به خود نمی‌دادیم. حالا زمان آن فرارسیدهاست که با خودمان تنها باشیم؛ زخم‌هایی که خورده‌ایم و اگر زخم‌هایی زده‌ایم، حالا فرصت جولان پیدا می‌کنند؛ و کدام‌یک از ما تاب این را دارد؟ پس همچنان به خیابان می‌روم، مهمانی برگزار می‌کنم و دست به هر کاری می‌زنم تا خاطرات دردناکم را به یاد نیاورم، از افکار و هیجانات منفی اجتناب کنم و با خود واقعی‌ام مواجه نشوم.

در آخر رویکردهای اجتماعی و فرهنگی نیز می‌توانند به روشن شدن موضوع کمک کنند. جامعه ایرانی یک جامعه جمع‌گرا است، یعنی بر ارتباط و همکاری با یکدیگر متکی است که گاهی می‌تواند برای پیشبرد اهداف مؤثر باشد و گاهی مشکل‌زا؛ چون یک بحران جمعی اضطراب آفرین، حس مسئولیت ما را کاهش می‌دهد. فرد ممکن است بر دیگری تکیه کند و مسئولیت کارهای خودش را به دیگری واگذار کند. حال هر چه تعداد افرادی که با مشکل مواجه هستند در جامعه بیشتر باشد، احتمال اینکه مسئولیت‌پذیر باشیم، کمتر می‌شود؛ چراکه احتمالاً با خود می‌گوییم چرا من؟ دیگران رعایت کنند کافی است. از سوی دیگر، در این شرایط رعایت کردن نکات بهداشتی، در قرنطینه ماندن و تعطیل کردن زندگی روزمره، یک موفقیت محسوب نمی‌شود و حس پیروزی برای ما ندارد، چون تعداد زیادی از افراد در آن دخیل هستند. همچنین، اگر شکست بخوریم و نتوانیم بر بیماری غالب شویم، حس سرافکندگی نداریم؛ چون افراد زیادی در این شکست نقش داشتند. پس خیلی ساده است که در بحران جمعی، تمام جامعه دست‌به‌دست هم ندهد، مگر افراد مسئولیت‌پذیرتر که برای سلامتی خود و اطرافیانشان ارزش قائل‌اند.

درک اتفاقی که در صنعت خودرو افتاده است خیلی هم سخت به نظر نمی‌رسد، قطعه سازان به‌صورت رسمی اعلام کرده‌اند که با توجه به شیوع این بیماری احتمال خطر در صنعت قطعه‌سازی بسیار است، بااین‌وجود به‌خصوص ایران‌خودرو و سایپا از آغاز دوباره تولید خبر می‌دهند؛ چرا؟ شاید مشکلات مالی خودروسازان و ناتوانی آن‌ها در تأمین مالی و از سوی دیگر عقب‌ماندگی تولید و تعهدات عقب‌افتاده ایران‌خودرو و سایپا نسبت به خریداران. خریداران متقاضی خودروهایشان هستند، خودروهایی که چندین ماه پیش باید تحویل داده می‌شد، کارگران هم طلب حقوق دارند، از سوی دیگر خودروسازان هم این روزها راهی جز فروش و پیش‌فروش برای تأمین مالی ندارند، اما وقتی خط تولید کار نکند، کدام خودرو باید فروخته شود؟

این داستان صنعت خودرو و کرونا است به‌صورت ساده دور باطلی که صنعت خودرو را درگیر کرده است، البته که صنعت خودرو و کرونا درگیری های بیشتری نیز دارند، کافیست صحبتی کوتاه با فروشندگان و نمایشگاه داران خودرو داشته باشید تا عمق دعوای شدید صنعت خودرو و کرونا برایتان آشکار شود.

 

 

اولین نفر امتیاز دهید

نظر شما چیست؟