حضور چینی ها در صنعت خودرو ایران، سود یا زیان؟
پیشرانه- روز گذشته یعنی هفتم فروردین ماه ۱۴۰۰،سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین رسما به امضا رسید تا به همه شایعات ماههای گذشته مهر تایید بزند. تا این لحظه هیچ جزییات دقیقی و معتبری از این سند منتشر نشده و هر چه که بوده سرفصلهای کلی از یک قرارداد است.
روز گذشته یعنی هفتم فروردین ماه ۱۴۰۰، سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین رسما به امضا رسید تا به همه شایعات ماههای گذشته مهر تایید بزند. تا این لحظه هیچ جزییات دقیقی و معتبری از این سند منتشر نشده و هر چه که بوده سرفصلهای کلی از یک قرارداد است.
به گزارش وب سایت خبری «پیشرانه» زمزمههای امضای این قرارداد، موجی از انتقادات را در فضای مجازی به راه انداخت. بخشی از انتقادات در اعتراض به منتشر نشدن جزییات بود و بخشی دیگر معتقدند که چینیها با نیت خیر وارد چنین فضایی نشدند، البته که در فضای معادلات سیاسی سنجیدن و یافتن نیت خیر کاری بس دشوار است و طبیعتا هر طرف قرارداد در ابتدا به منافع خود فکر میکند.
حالا در یکی از این سرفصلهای غیررسمی به موضوع ایجاد شهرک خودرو برای تولید قطعات و خودرو توسط چینیها و همکاری خودروسازان ایرانی و چینی اشاره شده، بر حسب همین نکته و فارغ از اینکه به عنوان یک شهروند به منتشر نشدن جزییات معترضم، چند نکته مربوط به حوزه خودرو را در این یادداشت بررسی میکنم.
۱. نکته اول، بسیاری از منتقدان میپرسند چرا چینیها؟ یا اینکه حضور چینی ها را به شکل یک دزدی و غارت تشبیه کرده اند. من میگویم چرا چینیها نه؟ صنعت خودروی ایران بارها بخت خود را با خودروسازان اروپایی آزموده. همان خودروسازانی که با کوچکترین تشری از سوی امریکاییها، چمدان بستند و حتی جواب سلام خودروسازان ایرانی را ندادند.
نمونه آخر این بخت آزمایی با پژوییها بود که آقای نعمتزاده، وزیر صمت وقت، همه بازار را برای فروش بیشتر آنها قرق کرد و هر آییننامه و بخشنامهای که میتوانست به زیان سایر خودروسازان خصوصی و واردکنندهها باشد، از سوی وزارت صمت صادر شد اما در نهایت پژوییها باز هم ثابت کردند که یار وفاداری نخواهند بود.
حالا امروز صحبت از چینیهاست که در چند سال اخیر سهامدار بزرگترین شرکتهای خودروسازی جهان شدهاند و حداقل نشان دادند تمایلی جدی برای حضور در بازار خودرو ایران دارند.
۲. نکته دوم، چرا همکاری با خودروسازان ایرانی؟ چرا فروش هر دو خودروساز دولتی و بزرگ ایران نه؟ آیا بهتر نیست که تجربیات تلخ گذشته تکرار نشود؟ اگر همان ۴ سال پیش اجازه میدادیم رنوییها یکی از شرکتهای خودروسازی را بخرند و منافع چند نفر را قربانی منافع یک کشور نمیکردیم، آیا امروز باز هم سایپا احتیاج به وام دولتی برای خروج از بحران داشت؟ آیا باز هم رنوییها به راحتی و بدون خداحافظی اجازه خروج از ایران را داشتند که اگر داشتند هم باز این طرف ایرانی نبود که متضرر میشد.
آیا زمان آن نرسیده که بپذیریم در ۳۰ سال گذشته هیچ اتفاق فاحش و قابل افتخاری در صنعت خودروی ایران رخ نداده و فرصتی برای ادامه این راه اشتباه نیست؟
۳. شرکت مدیران خودرو شاید بهترین نمونه برای توجیه این مشارکت باشد، شرکتی که در اوج تحریمها هم نسبت به سایر شرکتهای ایرانی کمترین ضربه را دید و به کار خود ادامه داد. قطعا مدیران خودرو نیز ضعفهایی داشته و دارد اما نمونه کاملی برای توضیح این ماجراست که حضور چینیها قطعا به زیان صنعت خودرو نخواهد بود.
۴. اگر به واقعیت امروز صنعت خودروی ایران نگاهی بیاندازیم، چیزی به غیر از چین نمیبینیم. همه خطوط خودروسازان بومی ایران با مشارکت چینیها در جریان است، پس چه بهتر آنکه مدیریت نیز به دست چینیها سپرده شود بلکه از فساد و رانت موجود کاسته شده و این صنعت بیجان، کمی جان بگیرد. نکته آخر اینکه فراموش نکنیم امضای چنین تفاهم نامه ای راهی برای فرار از تحریم هاست، تحریم هایی که در دو سال گذشته صنایع ایران و به ویژه صنعت خودرو را در آستانه ویرانی قرار داده اند.
در نهایت همه این موارد بررسی یک احتمال بود و فراموش نکنیم که سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین، چند مرحله قبل از قراردادهاست و اتفاقا در این قراردادهاست که طرف های ایرانی می توانند شرایط برد-برد را ترسیم کند و اگر این قراردادها به درستی تدوین شوند شاید به نفع صنعت خودرویی باشد که این روزها با تنفس مصنوعی زندهست. اما امیدوارم یاد مسئولین عزیز هم باشد که با این قوانین سختگیرانه کسب و کار و حضور نهادهای موازی، کمتر سرمایهگذاری ریسک حضور و فعالیت در ایران را میکند مگر آنکه شعار امسال تحقق پیدا کرده و واقعا مانع زدایی صورت بگیرد.
نوشته: عسل داداشلو
نظر شما چیست؟