پیشرانه – با تشدید فشار برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای و رشد سریع فروش خودروهای برقی در سطح جهانی، توجه سیاست گذاران و خودروسازان به راهکارهای میانی مانند خودروهای هیبریدی افزایش یافته است. طبق گزارش های بین المللی، فروش خودروهای برقی و الکتریکی در سال های اخیر روند صعودی شده و نقش قابلتوجهی در تحول بازار داشته است و برندهای برتر خودروساز به دنبال تصاحب این بازار هستند و این روند نشان می دهد که گذار به ناوگان کمکربن در جریان است و کشورها باید سیاست های تطبیقی اتخاذ کنند.
به گزارش پیشرانه- از منظر مقرراتی، بلوک های بزرگ اقتصادی (از جمله اتحادیه اروپا) اهداف سختگیرانه ای برای کاهش انتشار خودروها تعیین کرده اند، به طور مثال هدف کربن صفر به ازای کیلومتر برای خودروها و ون های جدید از سال ۲۰۳۵، پیام روشنی برای تحول ساختاری بازار خودرو ارسال می کند.
در بخش خودروهای سنگین نیز الزاماتی برای رسیدن به سطوح بسیار پایین انتشار تا سال های ۲۰۳۰–۲۰۴۰ وجود دارد که تولیدکنندگان را به سمت فناوری های پاکتر سوق می دهد. این چارچوب ها نشان می دهد که سیاست گذاری جهانی به سمت صفر-انتشاری شدن ناوگان حرکت می کند و کشورها برای همگام سازی نیازمند برنامه ریزی هستند.
اما چرا هیبرید؟ مطالعات چرخه عمر نشان می دهد که خودروهای هیبریدی (بهویژه هیبرید قوی و پلاگین هیبرید) در مقایسه با خودروهای بنزینی سنتی، به طور میانگین کاهش معنی داری در انتشار گازهای گلخانه ای دارند . در برخی بررسی ها کاهش انتشار چرخهزیستی برای HEV و PHEV به ترتیب حدود ۲۰ و ۳۰ درصد نسبت به خودروهای بنزینی گزارش شده است. این مزیت در شرایطی که برق شبکه هنوز پاک نشده یا زیرساخت شارژ گسترده نیست، اهمیت راهبردی دارد.
علاوه بر مزیتهای اقلیمی، هیبریدها مزایای عملی و اقتصادی نیز ارائه می دهند، کاهش مصرف سوخت عملیاتی ناوگان (مهم برای حمل و نقل عمومی، تاکسیرانی و ناوگان های دولتی)، نیاز کمتر به تغییر سریع زیر ساخت سوخت رسانی، و تسهیل انتقال فناوری برای سازندگان که می توانند با سرمایه گذاری کمتر نسبت به تولید انبوه خودروهای برق کامل، به کاهش انتشار دست یابند. پژوهش های سیاستی و فنی نشان می دهد که ارتقای فناوری هیبرید و ورود مدل های متنوع می تواند در دهه ۲۰۲۵–۲۰۳۵ به عنوان «پل» مؤثری برای گذار به الکتریکی سازی کامل عمل کند.
اما در ایران نیز آن طور که باید به اهمیت خودروهای هیبریدی پرداخته نشده است. سیاست گذاری در این بخش باید چندین موضوع را در بر بگیرد.
در گام اول باید تعیین هدف میان مدت سهم هیبرید مشخص شود چراکه دولت می تواند هدف مشخصی (مثلاً ۱۵–۲۵٪ از فروش جدید طی ۵ سال) برای سهم هیبریدها تعیین کند تا سیگنال تقاضا به بازار ارسال شود.
از سویی دیگر باید مشوق های مالی هدف گذاریشده تعیین شود، معافیت مالیاتی، وام با نرخ ترجیحی یا تخفیف های خرید برای خودروهای هیبریدی و ناوگان تجاری (اتوبوسها، تاکسیها، وانتهای شهری) باید اجرایی شود. موضوع دیگر استانداردهای بهره وری سوخت و مقررات انتشار مرحلهای است، اجرای استانداردهای کاهش میانگین CO₂ برای تولیدکنندگان با مسیر مشخص تا ۲۰۳۰ که شامل امتیازدهی به مدلهای هیبریدی باشد.
همچنین باید توسعه زیرساخت هوشمند انجام شود زیرا تمرکز بر شارژ تدریجی برای PHEVها و تقویت تعمیر و نگهداری تخصصی برای HEVها تا پذیرش بازار تسهیل شود.
نوسازی ناوگان عمومی و خدمات شهری بحث دیگری در حوزه افزایش استفاده از خودروهای هیبریدی است و در نهایت باید برای ارتقای آگاهی خریداران و آموزش نیروی کار تعمیراتی برای نگهداری سیستمهای هیبریدی آموزش های لازم ایجاد شود.
در نهایت می توان گفت ،افزایش سهم هیبریدها در سبد خودروهای کشور نه تنها یک راهکار کوتاه مدت برای کاهش مصرف سوخت و انتشار است بلکه از منظر صنعتی فرصتی برای سازگاری تدریجی تولیدکنندگان داخلی با استانداردهای بین المللی فراهم می آورد. با توجه به اهداف جهانی برای صفر-انتشاری و شتاب رشد خودروهای الکتریکی، اتخاذ سیاست های همافزا که هیبریدها را به عنوان پل انتقالی تقویت کند، می تواند هزینه های اقتصادی و اجتماعی گذار را کاهش دهد و تناسبی منطقی میان واقعیت های زیرساختی فعلی و الزامات اقلیمی ایجاد کند.
نظر شما چیست؟