خودرو، زمین بازی کودکانه حکومت با ملت
پیشرانه – طی سال های اخیر، پیرو شرایطی تحمیلی به کشور، تمام آنچه که برای زندگی مورد نیاز مردم است با افزایش شدید قیمت همراه شده اند. اما گویا خودرو زمین بازی کودکانه حکومت با ملت شده است تا با جوسازی اذهان عمومی را منحرف کنند.
پیشرانه – طی سال های اخیر، پیرو شرایطی تحمیلی به کشور، تمام آنچه که برای زندگی مورد نیاز مردم است با افزایش شدید قیمت همراه شده اند. اما گویا خودرو زمین بازی کودکانه حکومت با ملت شده است تا با جوسازی اذهان عمومی را منحرف کنند.
به گزارش وب سایت خبری «پیشرانه» خودرو در کنار مسکن، خوراک و پوشاک اصلیترین چارچوب زندگی مردم را تشکیل میدهند.
در سال های اخیر، به خصوص پس از تحریمها، بنا به دلایل مختلف تمام این نیازها و صنایع و بازارهای وابسته به آن از جهات مختلف تحت فشار قرار گرفتند. ابزارهای کنترلی و مدیریت بازار نیز جوابگو نبود و فنر قیمت های سرکوب شده، در رفت و با فشار و سرعت عجیبی بالا رفت.
در این سال ها قیمت ها برای افزایش به شدت باهم رقابت میکنند و در بالا رفتن از هم سبقت می گیرند.
زنجیر نامرئی عدم مدیریت، آنها را به هم بسته است و با قدرت به سمت فتح قلههای بیشتر می کشد؛ به نحوی که هیچ یک از خانوارهای ایرانی، نمیتوانند برای یک ماه برنامهریزی کنند.
به عبارت دیگر در این سال ها چهار ضلعی اصلی و حیاتی زندگی مردم، با محدودیتهای عحیبی همراه شده است.
در این وضعیت با توجه به نقش هر یک به نظر میرسید که حاکمیت یا به صورت موازی به مدیریت و کنترل قیمت ها بپردازد یا با اولویت بندی، یکبهیک برای سامان دادن به آنها اقدام کند. با این دیدگاه توقع میرفت که ابتدا سراغ دو ضلع مسکن و خوراک بروند.
هر چند دو ضلع دیگر یعنی پوشاک و مسکن هم مهم و ضروری هستند. ولی اگر شرایط حکم کند، انسان میتواند از خرید پوشاک نو صرف نظر کرده و بنا به شرایط آن را از سبد خواسته هایش خارج کند. یا با استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی، خودرو دار شدن را به زمان دیگری موکول کند.اما آیا بدون خوراک و سرپناه میتوان زندگی کرد؟ آیا این نیازها را میتوان از سبد مایحتاج خانوار خارج کرد؟
پاسخ به این پرسش این توقع را ایجاد میکند که از یک سو حکومت توجه ویژه ای برای افزایش میزان دسترسی مردم به این نیازها داشته باشد و از سوی دیگر این توقع وجود دارد که توان، انرژی و درایتشان را در این مسیر صرف کنند.
بر خلاف تصور اما بیشترین زمان و توان را در بازار خودرو صرف کردهاند؛ بازاری که به دلیل ماهیتی که پیدا کرد، با توجه خاصی از سوی مردم همراه شد.
شاید هجوم مردم را بتوان ناشی از مسائل مختلفی از جمله حفظ ارزش دارائی، کسب سود و استفاده از رانت کور و هیجان دانست.
اما حکومت چطور، آیا آنها نیز بنا به همین دلایل خودرو را انتخاب کردهاند؟ آیا نفع خاصی میبرند؟ آیا این رفتار از حکومت که توقع میرود به دلیل جایگاهش، دیدگاهی عاقلانهتر نسبت جامعه داشته باشد، قابل توجیه و پذیرش است؟ آیا با حضور و پر رنگ نشان دادن خود در این صنعت میخواهند پیام تدبیر و تدبر را ارسال کنند؟
آیا وضعیت اجازه میدهد که این پیام به جامعه برسد؟ آیا اصلا باورپذیر خواهد بود؟
در این شرایط بیش از هر چیز، مردم توقع دارند که آرامش و ثبات به بازار مسکن و خوراک بازگردد. توقع دارند که حکومت در پی تسهیل دسترسی به آنها باشد؟ اما برخلاف تصور آنچه که بیشتر به چشم میآید،تلاش در مسیر خلاف جهت خاصه مردم است. بنابراین طبیعی است که مردم آنان را فاقد یک ساختار منسجم برای اداره امور بدانند و خودشان برای حفظ توان ادامه زندکی شخصا اقدام کنند.در این میان اما صنعت خودروسازی کشور در حال قربانی شدن است!
نوشته :مهدی اسدی
نظر شما چیست؟