پیشرانه- اظهارات اخیر معاون حملونقل و ترافیک شهرداری تهران باعث تعجب بسیاری از مردم شده است. این موضوع اما برای فعالان صنعت خودروسازی عجیب نیست؛ تکرار تاریخ در جاده مخصوص با برقی سازی است، مانند گازسوز کردن خودروها در دولت احمدینژاد. در ۷ ماهی که علیآبادی بر کرسی صدارت وزارت صمت تکیه زده است، میل […]
پیشرانه- اظهارات اخیر معاون حملونقل و ترافیک شهرداری تهران باعث تعجب بسیاری از مردم شده است. این موضوع اما برای فعالان صنعت خودروسازی عجیب نیست؛ تکرار تاریخ در جاده مخصوص با برقی سازی است، مانند گازسوز کردن خودروها در دولت احمدینژاد.
در ۷ ماهی که علیآبادی بر کرسی صدارت وزارت صمت تکیه زده است، میل و علاقه شدیدی به خودروهای برقی به وجود آمده است.
ابتدا برخی تصور میکردند که این موضوع به اشراف و فعالیتهای وی درزمینهٔ تحقیق و تولید خودروهای برقی در مپنا مرتبط میشود.
برشمردن مزیتهای این نوع خودرو در سخنان وی نیز این موضوع را تائید میکرد.
ولی با گذشت زمان و چرخش وزارت صمت بهسوی واردات خودروهای برقی و بیاهمیتی و بیتوجهی عملی و علنی به واردات خودروهای بنزینی و بلاتکلیفی واردکنندگان، مردم و بازار این مسئله رنگ و بوی دیگری پیدا کرد.
پیرو این چرخش ناگهانی، واردکنندگان درزمینهٔ واردات بهسرعت دستبهکار شدند و خودروهای برقی را در دستور کار قرار دارند.
اما برنامهها و نحوه واردات بدون فراهم بودن زیرساختها باعث شکلگیری گمانهزنیها مبنی بر تکلیفی بودن حرکت به سمت خودروهای برقی شده بود.
اما هیچکدام از این شرکتها در خصوص دستوری یا تکلیفی بودن واردات خودروهای برقی اظهارنظر نمیکردند. تا اینکه چندی پیش علیآبادی با ارسال نامهای به معاون اول آخرین وضعیت واردات این نوع خودرو را تشریح و به ذکر جزئیات پرداخت.
در نامهای که وی به مخبر ارسال کرده بود، بهطور علنی اشاره شد که پیرو مذاکره معاون اول دولت با نخستوزیر چین مبنی بر واردات ۱۰۰ هزار خودروی برقی کارها در حال انجام است.
با این نامه وضعیت تااندازهای روشن شد. اخیراً معاون حملونقل شهرداری تهران، محسن هرمزی نیز گفته است که واردات ۴۰ هزار دستگاه خودروی برقی برای استفاده در ناوگان تاکسیرانی به ۹ شرکت تکلیف شده است.
این مسئله و تکلیفی بودن واردات خودروهای برقی در شرایطی که واقعاً زیرساختها آنچنانکه باید فراهم نیست، برای فعالان صنعت خودروسازی کشور یادآور زمانی است که در دولت احمدینژاد و صدارت طهماسبی گازسوز کردن خودروها در دستور کار قرار گرفت.
نتیجه کار هم که مشخص است، با تغییر دولت، تولید خودروهای گازسوز از درجه اهمیت ساقط شد و خودروسازان بازهم سراغ تولید خودروهای بنزینی رفتند.
هرچند هنوز چند مدل از خودروهای برقی در خطوط تولید آنها قرار دارد؛ اما تیراژ قابل اهمیتی ندارند. ضمن اینکه این نوع محصول نیز به دلیل فقدان زیرساختهای مناسب و کافی با اقبال عمومی فراهم نشد.
به نظر میرسد که این شیوه در وزارت صمت به یک روش سنتی بدل شده است؛ قربانی کردن صنعت برای کارنامه سازی.
این شیوه در زمان فاطمی امین هم بهگونهای دیگر اجرا شد و در حال حاضر هم به روشی دیگر در دست اجرا است.
در این شرایط با توجه به نحوه حرکت و سیستم فکری غالب در وزارت صمت باید از اصطلاح عامیانه ” راه بنداز؛جا بنداز ” استفاده کرد.
به عبارت بهتر، افرادی که از این شیوه ها بهره برداری می کنند اعتقاد چندانی به آینده زندگی و معیشت مردم و اثر تصمیماتشان بر فردای بازار و کشور ندارند.
برای آنها کارنامه سازی و برآورده کردن خواسته مقامات بالاتر از اهمیت بیشتری برخوردار است و با تکیه برهمین موضوع اقدامات خود را توجیه می کنند.
اما به نظر میرسد اگر کمی به تجربه گازسوز کردن و حتی چرایی وضعیت امروز خودروسازی کشور نگاه میکردند و تاریخ جاده مخصوص را بازخوانی میکردند، به همین راحتی با آینده و سرنوشت این صنعت مهم وتاثیر گذار بازی نمیکردند.
نظر شما چیست؟